۱۳۸۸ اسفند ۶, پنجشنبه

ملکت ایمان زنان مومن و مهاجری که با مومنین هم پیمان هستند

بحثی پیرامون واژه ی ملکت ایمان در قرآن


  بسیاری از مترجمین وقتی معنای حقیقی کلمه ای را در قرآن نمیدانند بناچار آن را از مترجمین دیگر کپی میکنند و این ترجمه ها برای تایید حوزه های علمیه و مراجع تقلید و مولوی ها و ماموستاها و آیت الله ها و حجت الاسلام والمسلمین ها باید منطبق با نوشته ها و روایات در کتب حدیث باشد در غیر اینصورت ترجمه ی مترجم مجوز نشر نخواهد گرفت و مترجمین باید بدانند که ترجمه ی قرآنی که ارائه میکنند نباید روایتها و احادیث را نقض کنند   مسئله ای که بسیار اهمیت دارد ومتاسفانه مترجمین قران به آن توجهی ندارند مفهوم و درک کلمه توحید در قرآن است و ما میبینیم برای منطبق بودن قرآن با روایات به عنوان مثال کلمه ملکت ایمانکم را کنیز ترجمه کرده اند باید بدانیم که کلمه ملکت ایمان ترکیبی از 2 واژه ملکت یعنی مالک است و ایمان به معنی عهد و پیمان و به معنی سوگند در قرآن آمده و برده داری و کنیز داری در قرآن نیست و بعضی ترجمه های غلط که کنیز را ترجمه کرده اند با روح قرآن در تضاد هستند زیرا که روح توحیدی قرآن انسانها را آزاد میداندو نه برده و کنیز اربابان متفرق و اندیشه ی مبتنی بر اربابان را نفی میکند

در تمام آیات واژه أَيْمَانِ به معنای عهد و پیمان و یا سوگند آمده و در تمام آیات قرآن به همین معناست


اما ترکیب این دو واژه (ملکت ایمانکم) به معنی آنان زنانیکه درپیمان شما هستند یا هم پیمان شما هستند یا زنانیکه عهد شما را مالک هستند زنانی که با شما پیمان دارند و هم پیمان شما هستند به آیات زیر توجه کنید
محصنات زنانی هستند که در کنار خانواده خود و طایفه خود زندگی میکنند وتحت حمایت خانواده و طایفه شان هستند و خوراک و پوشاک ومسکن و معیشت آنها یا توسط پدریا برادر یا خانواده تامین میشود وملکت ایمان زنانی هستند که پس از اینکه ایمان آورده اند از قوم و قبیله و یا طایفه ای کافر جدا شده و هجرت کرده و بسوی مومنین آمده اند وبر اساس عهدی در بین مومنین با کسانی که در خانه آنها زنگی میکنند پیمان دارنداما این پیمان نکاح نیست این پیمانیست میان مومنین و زنان مهاجر که طبق آن مومنین باید آنها را در خانه های خود پناه داده و به قوم کافر پس ندهند وتمام هزینه های خوراک و پوشاک ومسکن و مایحتاج ومعیشت زندگی آنان را تامین کنند در حالیکه همسرشان نیستند اما اگر بخواهند با این زنان ازدواج کنند باید مانند محصنات مزدشان را بدهند و تمام مراحل نکاح در مورد محصنات در مورد ملکت ایمان هم جاریست وفرقی ندارند
پس این زنان و هم پیمانان چه کسانی هستند؟ و چه پیمانی با مومنان دارند؟ این پیمان چیست و چگونه است؟ در قرآن کریم فقط در یک آیه سوره ممتحنه سوره 60 آیه 10 مسلمانان حق دارند با زنانی که شوهر دارند ازدواج کنند 10/60
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَّهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُم مَّا أَنفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَن تَنكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ [الممتحنة : 10] اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد چون زنانی ايمان آورده و مهاجرت کرده اند نزد شما آيند آنان را بيازماييد خدا به ايمان آنان داناتر است پس اگر آنان را باايمان تشخيص داديد ديگر ايشان را به سوى كافران بازنگردانيد (چون) نه آن زنان بر ايشان حلالند و نه آن [مردان] بر اين زنان حلال و هر چه خرج [اين زنان] كرده‏اند به [شوهران] آنها بدهيد و بر شما گناهى نيست كه در صورتى كه مهرشان را به آنان بدهيد با ايشان ازدواج كنيد و به آمیزش با زنان كافر متمسك نشويد و آنچه را شما خرج كرده ‏ايد مطالبه كنيد و آنها هم بايد آنچه را خرج كرده‏ اند [از شما] مطالبه كنند اين حكم خداست [كه] ميان شما داورى مى‏ كند و خدا داناى حكيم است (۱۰)
دقت در این آیه کاملآ مشخص میسازد که این زنان از ظلم و جور و ستمی که بر مبنای مرد سالاری در قبایل کافر بر زنان اعمال میشده و با شنیدن پیام برابری انسان ها و برابری زن و مرد که در بین مسلمانان رایج بوده این پیام را باور کرده و ایمان آورده اند سپس برای پیوستن به مسلمانان قبیله و عشیره و زندگی خود را ترک نموده و به سوی مسلمانان هجرت نموده اند و خداوند طبق آیات قرآن زن مومن نمیتواند با مرد کافرازدواج کند و بالعکس یعنی مرد مومن هم نمیتواندبا زن کافرازدواج کند و در این آیه به مومنان دستور میدهد که آنزنان را که ایمان آورده اند و هجرت کرده وبه نزد شما آمده اند بسوی کافران بر نگردانید و هرچه آنها هزینه کرده اند یعنی خوراک پوشاک مسکن و مایحتاج زندگی شان را در اختیار آنها قرار دهید و این زنان باید در خانه های مومنین بر اساس عهد و پیمانی(تامین معیشت زندکی) که بین آنها و مومنین بود در خانه هایشان زندگی میکردند و از امکانات زندگی بهرمند میشدند و این وظیفه مومنان بود که معاش آنها را تامین نمایند اما این زنان همسران مومنان نبودند و خدا وند میفرمایند که مشکلی بر مومنان نیست که با این زنان ازدواج کنند اگر اجرت و مهریه آنها را مانند زنان دیگر به انها پرداخت کنند باید تاکید کنم که فقط و فقط در همین یک آیه از قرآن کریم مومنان میتواند با زنان شوهر دار ازدواج نمایند و این زنان با میل و رغبت قلبی نسبت به پذیرش اسلام و بعد از قبول اسلام در زمره مومنین هستند و باز گرداندن آنها به قوم کافر جایز نیست و هرگز در قرآن جان و مال و خانواده ی هیچ کس حتی کافران و مشرکان مباح نیست و هر کس غیر از این حکم کند غیر از حکم خداوند حکم نموده و هر کس غیر از حکم خدا حکم نماید طبق آیات قران فاسق و کافر و ظالم است 
 سوره 5آیه44و45و47 وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ [المائدة : 44]<و آنها كه به احكامى كه خدا نازل كرده حكم نمى ‏كنند، كافرند. (44)>>
وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَـئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ [المائدة : 45]<<و هر كس به احكامى كه خدا نازل كرده حكم نكند، ستمگر است. (45)>>
وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ [المائدة : 47]<<و كسانى كه بر طبق آنچه خدا نازل كرده حكم نمى‏ كنند، فاسقند. (47)>>
پس افسانه حمله به قبایل کفار و اسیر گرفتن زنان کافر و کنیز ساختن از این زنان در قرآن کریم اصلآ و ابدآ وجود ندارد و ترجمه هایی که اصحاب مذاهب مختلف از جمله شیعه و سنی برای واژه ملکت ایمان به عنوان کنیز داده اند مبنای قرآنی ندارد و بر گرفته از تعالیم غلط و اشتباهی است که در کتاب های غیر از قرآن موجود است که به آنها اعتقاد دارند وبرخلاف حکم  خداوند در قرآن که کنیزداری و برده داری را نفی میکند کتابهای احادیث تمامآ کنیز داری و برده داری را ترویج میکنند و برای آن احکام تعین میکنند وترجمه مترجمین با اعتقاد و باور های بر گرفته از همین احادیث جعلی و قلابی است که بر ضد احکام خدا و رسول در قرآن است
 برای بررسی کلمه أَيْمَانِ وترجمه آن در قرآن توسط همین مترجمین به آیات توجه کنید
لاَ يُؤَاخِذُكُمُ اللّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَـكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا عَقَّدتُّمُ الأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُواْ أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ [المائدة : 89] خدا شما را به سوگندهاى بيهوده‏ تان مؤاخذه نمى‏ كند ولى به سوگندهايى كه [از روى اراده] مى‏ خوريد [و مى ‏شكنيد] شما را مؤاخذه مى‏ كند و كفاره‏ اش خوراك دادن به ده بينواست از غذاهاى متوسطى كه به كسان خود مى‏ خورانيد يا پوشانيدن آنان يا آزاد كردن بنده‏ اى و كسى كه [هيچ يك از اينها را] نيابد [بايد] سه روز روزه بدارد اين است كفاره سوگندهاى شما وقتى كه سوگند خورديد و سوگندهاى خود را پاس داريد اين گونه خداوند آيات خود را براى شما بيان مى ‏كند باشد كه سپاسگزارى كنيد (۸۹)
وَأَوْفُواْ بِعَهْدِ اللّهِ إِذَا عَاهَدتُّمْ وَلاَ تَنقُضُواْ الأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلاً إِنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ [النحل : 91] و چون با خدا پيمان بستيد به پيمان خود وفا كنيد و عهد [خود را] پس از استوار كردن آنها نشكنيد با اينكه خدا را بر خود ضامن [و گواه] قرار داده‏ايد زيرا خدا آنچه را انجام مى ‏دهيد مى‏ داند (۹۱)
وَلاَ تَجْعَلُواْ اللّهَ عُرْضَةً لِّأَيْمَانِكُمْ أَن تَبَرُّواْ وَتَتَّقُواْ وَتُصْلِحُواْ بَيْنَ النَّاسِ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ [البقرة : 224] لاَّ يُؤَاخِذُكُمُ اللّهُ بِاللَّغْوِ فِيَ أَيْمَانِكُمْ وَلَكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ [البقرة : 225] و خدا را دستاويز سوگندهاى خود قرار مدهيد تا [بدين بهانه] از نيكوكارى و پرهيزگارى و سازش‏ دادن ميان مردم [باز ايستيد] و خدا شنواى داناست (۲۲۴) خداوند شما را به سوگندهاى لغوشما را مؤاخذه نمى‏ كند ولى شما را بدانچه دلهايتان [از روى عمد] فراهم آورده است مؤاخذه مى‏ كند و خدا آمرزنده بردبار است (۲۲۵)
وَيَقُولُ الَّذِينَ آمَنُواْ أَهَـؤُلاء الَّذِينَ أَقْسَمُواْ بِاللّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَأَصْبَحُواْ خَاسِرِينَ [المائدة : 53] و كسانى كه ايمان آورده‏اند مى‏ گويند آيا اينان بودند كه به خداوند سوگندهاى سخت مى‏ خوردند كه جدا با شما هستند اعمالشان تباه شد و زيانكار گرديدند (۵۳)
وَأَقْسَمُواْ بِاللّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِن جَاءتْهُمْ آيَةٌ لَّيُؤْمِنُنَّ بِهَا قُلْ إِنَّمَا الآيَاتُ عِندَ اللّهِ وَمَا يُشْعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءتْ لاَ يُؤْمِنُونَ [الأنعام : 109] و با سخت‏ترين سوگندهايشان به خدا سوگند خوردند كه اگر معجزه‏اى براى آنان بيايد حتما بدان مى‏ گروند بگو معجزات تنها در اختيار خداست و شما چه مى‏دانيد كه اگر [معجزه هم] بيايد باز ايمان نمى‏آورند (۱۰۹)
وَإِن نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ [التوبة : 12] و اگر سوگندهاى خود را پس از پيمان خويش شكستند و شما را در دينتان طعن زدند پس با پيشوايان كفر بجنگيد چرا كه آنان را هيچ پيمانى نيست باشد كه [از پيمان‏شكنى] باز ايستند (۱۲)
اَلاَ تُقَاتِلُونَ قَوْماً نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُمْ وَهَمُّواْ بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُم بَدَؤُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَوْهُ إِن كُنتُم مُّؤُمِنِينَ [التوبة : 13] چرانمی جنگید با گروهى كه پیمانهای خود را شكستند و بر آن شدند كه فرستاده [خدا] را بيرون كنند و آنان بودند كه نخستين ‏بار [جنگ را] با شما آغاز كردند آيا از آنان مى ‏ترسيد با اينكه اگر مؤمنيد خدا سزاوارتر است كه از او بترسيد (۱۳)
وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَيَخْرُجُنَّ قُل لَّا تُقْسِمُوا طَاعَةٌ مَّعْرُوفَةٌ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ [النور : 53] و با سوگندهاى سخت‏ خود به خدا سوگند ياد كردند كه اگر به آنان فرمان دهى بى شك [براى جهاد] بيرون خواهند آمد بگو سوگند مخوريد اطاعتى پسنديده [بهتر است] كه خدا به آنچه مى‏ كنيد داناست (۵۳)
وَأَقْسَمُواْ بِاللّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لاَ يَبْعَثُ اللّهُ مَن يَمُوتُ بَلَى وَعْداً عَلَيْهِ حَقّاً وَلـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ [النحل : 38] و با سخت‏ترين سوگندهايشان بخدا سوگند ياد كردند كه خدا كسى را كه مى‏ ميرد بر نخواهد انگيخت آرى [انجام] اين وعده بر او حق است ليكن بيشتر مردم نمى‏ دانند (۳۸)
وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِن جَاءهُمْ نَذِيرٌ لَّيَكُونُنَّ أَهْدَى مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ فَلَمَّا جَاءهُمْ نَذِيرٌ مَّا زَادَهُمْ إِلَّا نُفُوراً [فاطر : 42]
 با سوگندهاى سخت‏ خود به خدا سوگند ياد كردند كه اگر هرآيه هشداردهنده‏اى براى آنان بيايد قطعا از هر يك از امتها[ى ديگر] راه‏يافته‏ تر شوند و چون هشداردهنده‏ اى براى ايشان آمد جز بر نفرتشان نيفزود (۴۲)




يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِن قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُم مِّنَ الظَّهِيرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاء ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَّكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُم بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ [النور : 58] اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد قطعا بايد زنان هم پیمان شما شما و كسانى از شما كه به [سن] بلوغ نرسيده‏ اند سه بار در شبانه روز از شما كسب اجازه كنند پيش از نماز بامداد و نيمروز كه جامه‏ هاى خود را بيرون مى‏ آوريد و پس از نماز شامگاهان [اين] سه هنگام برهنگى شماست نه بر شما و نه بر آنان گناهى نيست كه غير از اين [سه هنگام] گرد يكديگر بچرخيد [و با هم معاشرت نماييد] خداوند آيات [خود] را اين گونه براى شما بيان مى‏ كند و خدا داناى سنجيده‏ كار است (۵۸)
اگر به فرض اینکه اینها کنیز هستند و بر صاحبان خود حلال و محرم هستند وصاحب کنیز میتواند با کنیز خود همبستر شودپس چه نیازی است که در این آیه خدا میفرماید این زنان بایدمانند کسانی که برایتان حلال نیستند هنگامیکه لباسهایتان را از تن بیرون میآورید باید از شما اجازه بگیرند و بعد وارد شوند؟
وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلاً أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَن تَصْبِرُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ [النساء : 25] و هر كس از شما از نظر مالى نمى‏تواند زنانی را [که همراه و در کنار خانواده هایشان ] پاكدامن با ايمان را به همسرى [خود] درآورد پس با دختران جوانسال با ايمان شما كه هم پیمان با آنان هستيد [ازدواج كند] و خدا به ايمان شما داناتر است [همه] از يكديگريد پس آنان را با اجازه خانواده‏شان به همسرى [خود] درآوريد و مهرشان را به طور پسنديده به آنان بدهيد [به شرط آنكه] پاكدامن باشند نه زناكار و دوست‏گيران پنهانى نباشند پس چون به ازدواج [شما] درآمدند اگر مرتكب فحشا شدند پس بر آنان نيمى از عذاب زنانی است که با خانواده هایشان هستند اين براى كسى از شماست كه از آلايش گناه بيم دارد و صبر كردن براى شما بهتر است و خداوند آمرزنده مهربان است (۲۵)
و با توجه در آیه فوق می بینیم که خدا میفرماید برای ازدواج با ملکت ایمان از خانواده های آنها اجازه بگیریدو با اجازه اهل آنان با ایشان ازدواج کنید باز سوال اساسی اینست اگراینها کنیز هستند چگونه است که خدا میفرماید با انها ازدواج کنید و با اجازه خانواده هایشان با آنها ازدواج کنید؟در حالیکه کنیز و برده در باور این افراد جزو ما یملک صاحب خود است و صاحب برده و کنیز میتواند حتی انها را بکشد ویا بفروشد
به این نظر اقای طباطبایی صاحب المیزان توجه کنیدکه ذیل تفسیر سوره نساء آیه 25 یعنی همین آیه بالایی ج/4 ص 425 این نظر را دارد
(((و بنا بر این:جمله الا ما ملکت ایمانکمدر این مقام خواهد بودکه حکم منعی که در محصنات بود از کنیزان محصنه برداردیعنی بفرمایدزنانی که ازدواج کرده اند ویا بگو شوهر دارند ازدواج با انها حرام است به استثنای کنیزان که در عین اینکه شوهر دارند ازدواج با آنها حلال است به این معنا که صاحب کنیز که او را شوهر داده میتواند بین کنیز و شوهرش حایل شودو در مدت استبراء نگذارد با شوهرش تماس بگیرد و آنگاه خودش با او هم خوابگی نموده دوباره به شوهرش تحویل دهد.)))
و در قسمت دیگر ذیل همین آیه نساء25 ج/4 ص 446 میگوید
(((از این بابت است که صاحبان ایشان(کنیزان)به شرحی که در فقه ذکر کرده انددر خود کنیزان و در فرزندان ایشان حق دارند برای اینکه به فتوای عامه و در شیعه به فتوای بعضی از علما و از آن جمله علامه در کتاب قواعد در صورتی که در ازدواج صاحب کنیز شرط کند که هر چه از این کنیز فرزند برایت متولد شودبرده من باشداین شرط لازم الوفاست ودر باره خود کنیز هم مالک حق دارد کنیز شوهر داده اش را بخدمت بکیردوحتی بفروش برساند)))نقل از المیزان جلد 4 صفحه ی 446
مطلبی که اینجا روشن است اینست که مسلمانان بسته به جایگاه فرقه ای خویش هر گونه که از روایتهاو احادیث دارند ملاک و مبنای فهم و استنتاج قرار میدهند و براحتی قرآن را کنارمیگذارند یعنی برایشان احادیث مهمتر از قران است و آقای طباطبایی هم از این قاعده مستثنا نیست و جالب است که اینها بعنوان علامه و آیت الله میان مردم شناخته شده اند وسود جویان دین فروش برای مردم عوام طوری جا انداخته اند که مخالفت با نظرآنها را مترادف با نظر خدا میدانند
لَّا جُنَاحَ عَلَيْهِنَّ فِي آبَائِهِنَّ وَلَا أَبْنَائِهِنَّ وَلَا إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاء إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاء أَخَوَاتِهِنَّ وَلَا نِسَائِهِنَّ وَلَا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ وَاتَّقِينَ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيداً [الأحزاب : 55]
دقت در این آیات روشن میکند که اینجا زنها هستند که دارای پیمان هستندوموضوع بر عکس میشود و اینجا زنانی هستند که هم پیمان دارند
بنابر این و با توجه به دلایل متعدد قرآنی ترجمه ملکت ایمان به معنی کنیز ترجمه ایست کاملآ غلط و مخالف با روح توحیدی قرآن کریم بر اساس تعالیم بر گرفته از احادیث نوشته شده که قدیمی ترین این احادیث 250 سال بعد از پیامبر برای اهل سنت و بیش از 300 سال بعد از پیامبر برای اهل تشیع نوشته شده .
ابتد باید توجه کنیم که در کتابها و باور های اهل تسنن و اهل تشیع کلمه کنیز به زنانی اطلاق می شود که در حمله مسلمانان به قبایل کفار و کشتن کفار و غارت اموال آنها زنان آنان را تصاحب می کردند و کنیز خود می ساختند که خود این مسئله با اصل و اساس آیات قرآن در تضاد است زیرا در سوره های متعدد قرآن کریم سوره 2 آیه 190 قران کریم میفرماید :
وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبِّ الْمُعْتَدِينَ [البقرة : 190] فقط با کسانی بجنگید که با شما می جنگند و به کسی تجاوز و تعددی نکنید زیرا خدا تجاوزکاران را دوست ندارد و در ادامه آیات
192 و 193 میفرماید که اگر دست از جنگ کشیدند خدا آمرزنده و مهربان است و اگر دست از جنگ کشیدند شما نیز از جنگ دست بکشید از این قبل آیات در قرآن کریم بسیاراند و یا میگوید اگر مشرکان تمایل به صلح داشتند تو با آنها صلح کن قرآن مومنان را از تجاوز و تعددی به غیر مومنان باز میدارد و فقط و فقط در مقام دفاع است که به مومنان اجازه دفاع از خود در مقابل متجاوز را صادر میکند اما باید بدانیم که وقتی خداوند اجازه تجاوز را از ما گرفت داستان ها و افسانه های ساختگی حمله مسلمانان و تجاوز و غارت کافران و زنانشان باطل و بی اثر است اما نکته مهم دیگری که باید بدان اشاره داشت مسئله ایست که قرآن میگوید مسلمانان حق ندارند با زنان مشرک و کافر ازدواج کنند
وَلاَ تَنكِحُواْ الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلاَ تُنكِحُواْ الْمُشِرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُواْ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُوْلَـئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللّهُ يَدْعُوَ إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ [البقرة : 221] و با زنان مشرك ازدواج مكنيد تا ايمان بياورند قطعا خدمتکاری با ايمان بهتر از زن مشرك است هر چند [زيبايى] او شما را به شگفت آورد و به مردان مشرك زن مدهيد تا ايمان بياورند قطعا بنده ای با ايمان بهتر از مرد ی مشرك است هر چند شما را به شگفت آورد آنان [شما را] به سوى آتش فرا مى‏ خوانند و خدا به فرمان خود [شما را] به سوى بهشت و آمرزش مى ‏خواند و آيات خود را براى مردم روشن مى‏ گرداند باشد كه متذكر شوند (۲۲۱)
وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ با زنان کافر آمیزش نکنید (ممتحنه 10)
این آیات نیز خط بطلانیست بر یاوه گویی های کسانی که معتقد به اسارت گرفتن زنان کافر و کنیز ساختن آنان برای خود است زیرا که در قبایل کافر زنان نیز کافرند و بر اساس فرامین قرآن مسلمانان حتی حق ندارند که با زنان کافر ازدواج کنند چه رسد به اینکه به آنان به عنوان اسیران جنگی تجاوز کنند
و اما مسئله ی سوم اینست که مومنین حق تجاوز به هیچ زنی را ندارند مگر با زنی که با او ازدواج کرده باشند
سوره 5آیه44و45و47 وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ [المائدة : 44]<و آنها كه به احكامى كه خدا نازل كرده حكم نمى ‏كنند، كافرند. (44)>>
وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَـئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ [المائدة : 45]<<و هر كس به احكامى كه خدا نازل كرده حكم نكند، ستمگر است. (45)>>
وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ [المائدة : 47]<<و كسانى كه بر طبق آنچه خدا نازل كرده حكم نمى‏ كنند، فاسقند. (47)>>
پس افسانه حمله به قبایل کفار و اسیر گرفتن زنان کافر و کنیز ساختن از این زنان در قرآن کریم اصلآ و ابدآ وجود ندارد و ترجمه هایی که اصحاب مذاهب مختلف از جمله شیعه و سنی برای واژه ملکت ایمان به عنوان کنیز داده اند مبنای قرآنی ندارد و بر گرفته از تعالیم غلط و اشتباهی است که در کتاب های غیر از قرآن موجود است که به آنها اعتقاد دارند وبرخلاف حکم  خداوند در قرآن که کنیزداری و برده داری را نفی میکند کتابهای احادیث تمامآ کنیز داری و برده داری را ترویج میکنند و برای آن احکام تعین میکنند وترجمه مترجمین با اعتقاد و باور های بر گرفته از همین احادیث جعلی و قلابی است که بر ضد احکام خدا و رسول است در قرآن
                                                                                                                               بنده خدا

ازدواج با کودکان در قرآن ممنوع است


ازدواج در سنین قبل از بلوغ و رسیدن به رشد و آگاهی از دید قرآن صحیح نیست
وَابْتَلُواْ الْيَتَامَى حَتَّىَ إِذَا بَلَغُواْ النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُواْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَأْكُلُوهَا إِسْرَافاً وَبِدَاراً أَن يَكْبَرُواْ وَمَن كَانَ غَنِيّاً فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَن كَانَ فَقِيراً فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُواْ عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللّهِ حَسِيباً [النساء : 6]
و یتیمان را آزمایش کنیدتا زمانیکه برای ازدواج بالغ شوند و اگر دریافتید که آنها به رشد ونمو کافی رسیده اند اموالشان را به آنها برگردانید و(اموال یتیمان را) به افراط و بسرعت قبل از انکه بزرگ شوند مالشان را نخورید آنکس که پولدار است باید پاکدامنی پیشه کند و آنکس که فقیر باشد باید به متعارف بخورد (حیف و میل نکند) و هنگامیکه به آنها اموالشان را می پردازید برآنها شاهد بگیریدو خدا در حسابرسی کافیست (6)
در ایه فوق قرآن شرط ازدواج رانه تنها رسیدن به بلوغ جنسی صرف  بلکه رسیدن به رشد کافی فکری وآمادگی برای پذیرش مسئولیتهای اجتماعی ورسیدگی به امور خانواده را  شرط لازم برای نکاح یعنی ازدواج میداند
افسانه هایی که باورمندان حدیث به آن اعتقاد دارند و دست آویزی برای کافران گشته و بر اساس آن مینویسند عایشه همسر پیامبر  9 ساله بود که به همسری پیامبر در آمد هیچ سندیتی ندارد و یک کذب و فریب محض است که مانند بسیاری از روایتهای دروغین با نص قرآن در تضاد و تناقضی آشکار است زیرا پیامبربری از این بوده که حکم خدا را نقض کند وهرگز بر خلاف سخن و حکم خدا عمل نمی کرده و کسانی که این روایتها را جعل می کردند برای رسیدن به هوسهای شیطانی خود و اربابانشان چون نمیتوانستند به قرآن استناد کنند به دروغ اعمال غلط خود را به رسول نسبت میدادند و رفتار شیطانی خود را سنت رسول الله میخواندند و امروزه اصحاب حدیث در این دروغ پردازی و افتراها گوی سبقت را از یکدیگر ربوده اند
به فتوای آقای خمینی در کتاب تحریر الوسیله  کتاب نکاح مسئله ی 12 توجه کنید
مساءله 12 - كسيكه زوجه اى كمتر از نه سال دارد وطى او براى وى جايز نيست چه اينكه زوجه دائمى باشد، و چه منقطع ، و اما ساير كام گيريها از قبيل لمس بشهوت و آغوش گرفتن و تفخيذ(4) اشكال ندارد هر چند شيرخواره باشد، و اگر قبل از نه سال او را وطى كند اگر افضاء نكرده باشد بغير از گناه چيزى بر او نيست ، و اگر كرده باشد يعنى مجراى بول و مجراى حيض او را يكى كرده باشد و يا مجراى حيض و غائط او را يكى كرده باشد تا ابد وطى او بر وى حرام مى شود، لكن در صورت دوم حكم بنابر احتياط است و در هر حال بنا بر اقوى بخاطر افضاء از همسرى او بيرون نمى شود در نتيجه همه احكام زوجيت بر او مترتب مى شود يعنى او از شوهرش و شوهرش از او ارث مى برد، و نمى تواند پنجمين زن دائم بگيرد و ازدواجش با خواهر آن زن بر او حرام است و همچنين ساير احكام ، و بر او واجب است مادامى كه آن زنده است مخارجش را بپردازد. هر چند طلاقش داده باشد، بلكه هر چند كه آن زن بعد از طلاق شوهرى ديگرى انتخاب كرده باشد كه بنابر احتياط بايد افضا كننده نفقه او را بدهد، بلكه اين حكم خالى از قوت نيست ، و نيز بر او واجب است ديه افضا را كه ديه قتل است بآن زن بپردازد اگر آن زن آزاد است نصف ديه مرد را با مهريه ايكه معين شده و بخاطر عقد دخول بگردنش آمده به او بدهد، و اگر بعد از تمام شدن نه سال با او جماع كند و او را افضاء نمايد حرام ابدى نمى شود و ديه بگردنش نمى آيد، لكن نزديكتر به احتياط آن است كه مادامى كه آن زن زنده است نفقه اش را بدهد هر چند كه بنا بر اقوى واجب نيست .
برای اینکه شاید بعضی را اصطلاحات بکار برده شده ی فقهی را در این متن ندانند ترجمه ی آنها را مینویسم تا خرد مندان خود قضاوت کنند فرق بین کلام خدا و سخنان بیهوده و یاوه را
وطی = دخول آلت جنسی مرد به زن یا هر موجود زنده ی دیگر
زوجه دائمی = زنی که عقد دائمی شده
زوجه منقطع = زن صیغه ای
تفخیذ = مالیدن به ران و کفل ها به منظور لذت جنسی
افضاء = باز کردن گشاد کردن
بول = ادرار
غائط = مدفوع
ببینید که ایشان میگوید که شما میتوانید کودک شیر خواره را به ازدواج خود در آورید و لمس کردن کودک شیر خواره و مالیدن به ران وی برای لذت جنسی اشکال ندارد اما اگر کسی قبل از 9 سالکی دخول کرد و مجرای جلو و عقب را پاره کرد وآن دو یکی شد این گناه دارد اما اگر بعد از 9 سالگی دخول کرد و این اتفاق افتاد یعنی مجرای جلو و عقب یکی شد این اشکال ندارد اهل سنت هم همین مطالب را در کتابهای بخاری و مسلم باور دارند در حالیکه قران بروشنی خط بطلانی بر اینگونه پریشان فکری ها میکشد و بروشنی سن ازدواج را رسیدن به بلوغ جنسی و آمادگی برای تصمیم گیری و پذیرش مسئولیتهای زندگی میداند
فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ [الحشر : 2]                    بنده خدا

آیا مردان ميتوانند زنان رابزنند؟



سوال:  سوره نسا ایه34 را چگونه ترجمه می کنید میگوید زنان سرکش را بزنید؟
ج:با ذکر ایه وبا توجه به ایات قران میگوییم ضرب معانی گوناگونی دارد وترجمه مترجمین را که به غلط ضرب را در اینجا به معنی زدن ترجمه کرده اند را غیر توحیدی و مخالف با سیاق آیات میدانم زیرا در هیچ کجای قرآن برای اطاعت دیگری از شما ویا از خدا امر به زدن نمیکند و ترجمه ضرب  در این ایه به معنی رها کردن یا جدا کردن است
نسا 34 4/34
الرجال قوامون على النساء بما فضل الله بعضهم على بعض و بما انفقوا من اموالهم فالصالحات قانتات حافظات للغيب بما حفظ الله و اللاتي تخافون نشوزهن فعظوهن و اهجروهن في المضاجع و اضربوهن فان اطعنكم فلا تبغوا عليهن سبيلا ان الله كان عليا كبيرا (34)
 مردان برای زنان تکیه گاه هستند برای  آنکه خدا بعضی ازمردان را نسبت به بعضی مردان دیگر نعمت داده و بدلیل آنکه  مردان از اموالشان (برای زندگی وخانواده) خرج  میکنند وزنان صالح پارسایانند وحفظ کننده گان برای  ناپیدا هستند بدلیل آنچه را که خدا حفظ کرده (یا دستور به حفاظت از آن حدود را داده) و زنانی که از سرکشی آنها احساس خطر میکنید آنان را به انجام نیکیها و ترک بدیها تشویق کنید و از آنان در رختخواب ها کناره گیری کنید و جدایشان سازید و اگر از شما اطاعت کردند پس بدنبال راه دیگری برای آنها نباشید قطعاً خدا برتر و بزرگوارتر است (34)
سوال : کلمه ضرب به معنی زدن است چطور می گوئید رها کردن یا جدا کردن؟
ج :با استناد به ایات قران کریم وفرهنگ لغت در زبان عرب که کلمه ضرب به معانی مختلف از جمله جدا کردن یا رها کردن بکار میرود مثلا (ضرب الدهر بیننا=روزگار بین ما جدایی انداخت )یا(ضرب بینی و بینه الایام = زمان بین من و او را جدا کرد)اما در قرآن هم ضرب به معانی مختلف آمده از جمله صرف نظرکردن و جدا کردن در زِِِِِِِِِِِیربخشی از این ایات را که ضرب معنی غیر از زدن دارد می اوریم
رعد 17   17/13
انزل ‏من السماء ماء فسالت اودية بقدرها فاحتمل السيل زبدا رابيا و مما يوقدون عليه في النار ابتغاء حلية او متاع زبد مثله كذلك يضرب الله الحق و الباطل فاما الزبد فيذهب جفاء و اما ما ينفع الناس فيمكث في الارض كذلك يضرب الله الامثال (17)
خداوند از آسمان آبى فرستاد; و از هر دره و رودخانه‏ اى به اندازه آنها سيلابى جارى شد; سپس سيل بر روى خود كفى حمل كرد; و از آنچه (در كوره ‏ها،) براى به دست آوردن زينت آلات يا وسايل زندگى، آتش روى آن روشن مى ‏كنند نيز كفهايى مانند آن به وجود مى‏ آيد -خداوند، حق و باطل را چنين جدا میکند اما كفها به بيرون پرتاب مى‏ شوند، ولى‏ آنچه به مردم سود مى ‏رساند ( آب يا فلز خالص ) در زمين مى‏ ماند; خداوند اينچنين مثالها را بیان میکند (17)
دقت در آیه فوق نشان میدهد که ترجمه های غلط که مترجمین با کپی کردن از یکدیگر چگونه قران را تحریف کرده و از مفاهیم و معانی اصیل توحیدی فاصله گرفته انددر این آیه ضرب دو بار تکرار شده که بار اول بمعنی جدا کردن حق از باطل است وبار دوم بیان کردن مثال هاست
زخرف  5    5/43ا فنضرب عنكم الذكر صفحا ان كنتم قوما مسرفين (5)
آيا صرف نظر میکنیم از  شما و در می گذریم از ذكر ( قرآن)  بخاطر اينكه قومى اسرافكاريد؟! (5)
در این ایه ضرب به معنی صرفنظر کردن است یا باز داشتن است
نسا 101 4/101
و اذا ضربتم في الارض فليس عليكم جناح ان تقصروا من الصلاة ان خفتم ان يفتنكم الذين كفروا ان الكافرين كانوا لكم عدوا مبينا (101)
هنگامى كه سفر مى‏ كنيد، گناهى بر شما نيست كه نماز را كوتاه كنيد اگر از فتنه كافران بترسيد زيرا كافران براى شما دشمن آشكارى هستند. (101)
اینجا ضرب به معنی مسافرت است
کهف 11 18/11
فضربنا على آذانهم في الكهف سنين عددا (11)
و پوشاندیم بر گوشهایشان در غار بشمار سالها
داستان اصحاب کهف است که ضرب به معنی حجاب و پوشش است
طه 77 20/77
و لقد اوحينا الى موسى ان اسر بعبادي فاضرب لهم طريقا في البحر يبسا لا تخاف دركا و لا تخشى (77)
وقطعا" به موسى وحى فرستاديم كه شبانه بنده هایم را با خود ببر وجستجو کن براى آنها راهى خشك در دريا  نه از دستگیر شدن بترس و نه از غرق شدن در دريا (77)
در اینجا هم ضرب به معنی یافتن و جستجوست . آیات مشابه این ایات باز هم در قران هست که فعل ضرب به معانی دیگر آمده و در کلام عرب نیز همینطور مانند ضرب الدهر بیننا = روزگار میان ما جدایی انداخت  ضرب بینی و بینه الایام روزگار میان من و او جدایی انداخت ضرب در فرهنگ لغات عرب به معانی گونا گونی آمده و ضرب فقط به معنی زدن نیست
هرگز در قران توصیه نمیشود کسی را با تنبیه وکتک به هدایت دعوت کرد

چرا در قران میگوید زنان شما کشتزار های شما هستند ایا این توهین نیست؟


سوال: چرا در قران میگوید زنان شما کشتزار های شما هستند ایا این توهین نیست
بقره 223 2/223
نساؤكم حرث لكم فاتوا حرثكم انى شئتم و قدموا لانفسكم و اتقوا الله و اعلموا انكم ملاقوه و بشر المؤمنين (223)
زنان شما كشتزار شما هستند(یا محل بذر افشانی شما هستند) پس از هر جا كه خواهيد به كشتزار خود درآييد و آنها را براى خودتان مقدم داريد و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه او را ديدار خواهيد كرد و مؤمنان را مژده ده 223
ج:بعضی از ناباوران چنین القا میکنند که این توهین است و ارزش زن را پایین آورده ولی باید بدانیم با ارزش ترین چیزی که برای کشاورز متصور است زمین زراعتی اش است که حاضر به عوض کردن آن با هیچ چیز دیگری نیست و دیگر آنکه چون زنان زایش دارند ومانند زمین بارور میشوندوتولید نسل از همین خاصیت ناشی میشود در مقام تشبیه زنان را به زمینی بارور مثال میزند وبدور از حقیقت است که بگوییم این مطلب توهین به زنان است
 در ثانی در سوره بقره ایه 187
زنان را به لباس مردان تشبیه کرده و مردان را به لباس زنان تشبیه میکند اما هیچ کدام از اینها توهین نیست و برابری زن و مرد را به نمایش میگذارد . از این گونه تشبیهات در قران بسیار داریم (همینطور در انجیل و تورات)
بقره 187 2/187
احل لكم ليلة الصيام الرفث الى نسائكم هن لباس لكم و انتم لباس لهن.......
آميزش جنسى با همسرانتان، در شب روزهايى كه روزه مى‏ گيريد، حلال است. آنها لباس شما هستند; و شما لباس آنها......

آیا ارث زن در قرآن همیشه نصف مرد است و آیا ارث و مسایل مادی نشانه ی تبعیض و برتریست؟

سوال: اگر زن ومرد برابرند چرا ارث زن نصف مرد است
ج : باید توجه داشت مسایل اقتصادی دلیل تفوق وبرتری نیست اگر اینگونه باشد بسیاری از مردان یا زنان بسته به اموالشان برتر از دیگرانند
ثانیا"اگر توجه کنیم که مردان در طول زندگی مشترک موظف به تامین مخارج زندگی هستند مانند هزینه(مسکن و خوراک وپوشاک)وغیر از اینها پرداخت توافقی مهریه که باید مرد بپردازد اگر نیک نظر کنیم در میابیم که مسئله ی ارث مسئله ی مادیست و به عدم برابری زن و مرد ارتباطی ندارد و اگر مسائل مالی ملاک باشد باید زنان را برتر از مردان دانست
ثالثا" این حکم همیشگی نیست وبعضی اوقات زن ومرد برابر ارث میبرند
نسا 11و12 4/11و12
يوصيكم الله في اولادكم للذكر مثل حظ الانثيين فان كن نساء فوق اثنتين فلهن ثلثا ما ترك و ان كانت واحدة فلها النصف و لابويه لكل واحد منهما السدس مما ترك ان كان له ولد فان لم يكن له ولد و ورثه ابواه فلامه الثلث فان كان له اخوة فلامه السدس من بعد وصية يوصي بها او دين آباؤكم و ابناؤكم لا تدرون ايهم اقرب لكم نفعا فريضة من الله ان الله كان عليما حكيما (11) و لكم نصف ما ترك ازواجكم ان لم يكن لهن ولد فان كان لهن ولد فلكم الربع مما تركن من بعد وصية يوصين بها او دين و لهن الربع مما تركتم ان لم يكن لكم ولد فان كان لكم ولد فلهن الثمن مما تركتم من بعد وصية توصون بها او دين و ان كان رجل يورث كلالة او امراة و له اخ او اخت فلكل واحد منهما السدس فان كانوا اكثر منذلك فهم شركاء في الثلث من بعد وصية يوصى بها او دين غير مضار وصية من الله و الله عليم حليم (12)

خداوند به شما در باره فرزندانتان سفارش مى ‏كند سهم پسر چون سهم دو دختر است و اگر دختر از دو تن بيشتر باشند سهم آنان دو سوم ماترك است و اگر يكى باشد نيمى از ميراث از آن اوست و براى هر يك از پدر و مادر وى يك ششم از ماترك است اين در صورتى است كه فرزندى داشته باشد ولى اگر فرزندى نداشته باشد و پدر و مادرش از او ارث برند براى مادرش يك سوم است و اگر او برادرانى داشته باشد مادرش يك ششم مى ‏برد پس از انجام وصيتى است كه او بدان سفارش كرده يا د ينى شما نمى دانيد پدران و فرزندانتان كدام يك براى شما سودمندترند فرضى است از جانب خدا زيرا خداوند داناى حكيم است 11 و نيمى از ميراث همسرانتان از آن شما است اگر آنان فرزندى نداشته باشند و اگر فرزندى داشته باشند يك چهارم ماترك آنان از آن شماست پس از انجام وصيتى كه بدان سفارش كرده‏ اند يا دینی و يك چهارم از ميراث شما براى آنان است اگر شما فرزندى نداشته باشيد و اگر فرزندى داشته باشيد يك هشتم براى ميراث شما از ايشان خواهد بود پس از انجام وصيتى كه بدان سفارش كرده‏ ايد يا د ينى [كه بايد استثنا شود] و اگر مرد يا زنى كه از او ارث مى‏ برند كلاله باشد و براى او برادر يا خواهرى باشد پس براى هر يك از آن دو يك ششم [ماترك] است و اگر آنان بيش از اين باشند در يك سوم مشاركت دارند پس از انجام وصيتى كه بدان سفارش شده يا د ينى كه زيانى نرساند اين است‏ سفارش خدا و خداست كه داناى بردبار است 12

با دقت در ایات فوق در میابیم در شرایطی برادر وخواهر وپدر ومادر ارث برابر میبرند واین دلیل برتری مرد یا زن نیست